زندگی نامه
اینجانب اول دی ماه 1349 در شهر مقدس قم در خانواده ای با اصالت و روحانی زاده به دنیا آمدم. مرحوم پدرم آیت الله آقا سید نورالله آیت اللهی فرزند مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقا سید محمد آیت اللهی می باشد که طباطبایی در مهرش نقش شده بود. پدر جدّ پدری ام مرحوم آقا سید علی رضا طبق گفته های گذشتگان، از اهل علم بوده و مرجعیت محلی در حلّ و فصل امور مردم و امین در کتابت و مهر وقف نامه ها و صلح نامه ها بوده است. مرحوم والد با فوت پدربزرگم آقا سید محمد در صبح 19 ذی الحجة 1367 قمری، پس از یادگیری کتاب معالم الاصول در سن 12 سالگی به همراه برادر بزرگتر خود مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید اسدالله آیت اللهی که کوچکتر از عموی بزرگم مرحوم حجت الاسلام حاج سید رضا آیت اللهی بود با والده و خواهر خود از یزد به قم شهر علم و اجتهاد آمد. پس از حدود یک سال؛ عمویم حاج سید اسدالله که سالها در قم مشغول سطح عالی حوزه بود؛ به خواست مادر بزرگ مکرّمه علویّه ام از نوادگان امامزاده جعفر یزد و فرزند مرحوم آقاسیدعلی خان متولّی امامزاده جعفر، قصد بازگشت نمودند و پدرم با 2 تومان پول آن زمان و مختصر اثاثیه در قم ماندگار شد ؛ اما تنگدستی مانع تحصیل ایشان نشد. عرض حجره محقرش حدود 5/1 متر بود. با ادامه تحصیل در سطح مقدماتی و عالی، سالیان متمادی نیز در دروس خارج فقه و اصول تحصیل نموده است. از جمله اساتیدی که ایشان کسب فیض نموده اند؛ می توان به حضرات آیات عظام بروجردی ، امام خمینی ، محقق داماد ، حاج شیخ مرتضی حائری اشاره کرد. تقریرات 22 ساله دروس خارج اساتید خود از 6 جمادی الاولی 1374 قمری تا 1396 قمری به توفیق الهی منتشر خواهد شد. مردمی بودنش باعث شده تا توجه و رسیدگی به طلاب و مردم نیازمند و رفع نیازهای مالی و معنوی آنها در حدّ توانش، خاطره خوشی برای آنها که او را می شناسند و به مناسبتی با وی معاشرت داشته اند، برجا گذارد. والد با صبیّه پسر عمویش وصلت نمود. جدّ مادری ام نيز حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج سید مرتضی آیت اللهی طباطبایی امام جماعت مسجد خرقانی خیابان بهار تهران است که با مجاهدت در رسیدگی به جنگزدگان دست از تلاش نکشید و پس از بارها تهدید منافقین به ترور، سرانجام نزدیک منزل خود در صبحگاه نهم شهریور 1360 با گلوله به سر توسط دو نفر موتور سوار به شهادت رسید. پدر جده مادری ام مرحوم حجت الاسلام و المسلمین شیخ حمزه آقا صراف واعظ و روحانی ساکن خیابان مولوی تهران است که پس از طرح شیطانی رضاخان برای امتحان از اهل علم و ممنوعیت عمامه بسیاری از روحانیون، فرموده بود: پس از این، چادر از سر زنان کشیده خواهد شد که پس از مدت کوتاهی بر اثر بیماری رحلت نموده و پیش بینی وی در کشف حجاب رخ داد. یاد دوست پدرم مرحوم حجت الاسلام سید جعفر حسینی به خیر باشد که با خوشحالی از طلبگی ام فرمود: روحانی باید بوته و اصل و نسب داشته باشد. حال که فکر می کنم اصالت خانوادگی در انبیا و ائمه و علما بزرگ باعث می شد تا تأثیر کلام خداییشان به بهانه بی اصل و نسب بودن مخدوش نشود. وفقنا الله لمرضاته. تحصیل ابتدایی و اول راهنمایی را در قم به پایان رساندم. سوم دبستان مصادف با تظاهرات انقلابی مردم بود. تظاهرات خیابانی و گلوله های پلاستیکی و گاز اشک آور در خیابان امام قم و شعارهای شبانه الله اکبر را به خوبی خاطرم هست. مرحوم پدر با درخواست شهید صدوقی در سال 1361 به امامت جمعه یکی از مناطق یزد منصوب شد و به ناچار به یزد مهاجرت نمودیم. با وجود فعالیت منافقین در آن سالها، با خصلت مردمی روحانیت، مرحوم والد، محافظ یا اسلحه کمری پیشنهادی اختیار نکرد و به شدت مخالف بود. یک سال نشده برادر بزرگترم شهید سید علی آیت اللهی بهمن ماه 1361 در عملیات والفجر مقدماتی مفقود الاثر شد و پیکرش سال 1369 به وطن بازگشت. با تشدید بیماری پدر، اقامه نماز جمعه توسط عمویم حاج سید اسدالله انجام می شد؛ اما باز پدرم مرجع حلّ مشکلات و امور مردم محل امامت جمعه اش محسوب می شد و پاسخگوی اصلی ایشان بود. منزلمان در یزد ملجأ فصل اختلافات و رسیدگی به نامه ها و مکاتبات اداری و سیاسی شده بود. مراجعات افراد و دوستان و شخصیت های مذهبی و سیاسی استان یزد و قم و تهران و دیگر شهرها به منزلمان در طول 7 سال اقامتم در یزد تا وفات مرحوم والد در 23 مهرماه 1367 مرجعیت روحانیت شیعه را به من آموخت. امروز که خاطرات آن سالها را مرور می کنم؛ کارکردهای هدایتی و حکومتی خلافت ربانی اولیا و اوصیا را به خوبی مشاهده و تجربه نموده ام. مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی باب فقد العلماء ذیل حدیث 3 از امام موسی بن جعفر علیه السلام فرموده است: .... المؤمنین الفقهاء حصونُ الاسلام کحِصنِ سورِ المدینةِ لها. مؤمن فقیه مانند دیوارهای شهرها، قلعه محافظ محکم اسلام از گزند بیگانگان و خطرات می باشد. این مهم با ایمان و علم و فقاهت محقق می شود. همه سبب شد تا پس از اخذ دیپلم سال 1368 با اندوخته حوزوی زمان حیات پدر در آزمون سراسری حوزه علمیه قم ثبت نام نموده و با قبولی در آن ، سالگرد مرحوم والد نشده، ابتدای مهر 1368 در قم باشم. اتمام ادبیات و سطح مقدماتی با امتحان جهشی پایه 5 و 6 در یک سال جمعاً به مدت 5 سال طول کشید. اولین تجربه و تسلط واقعی استاد را در درس آیت الله موسوی تهرانی مباحث قطع و ظن و برائت رسائل شیخ انصاری و کفایه مرحوم آخوند خراسانی دیدم. انصافاً دیگر اساتیدم مانند آیت الله محمدی خراسانی در مکاسب و علیدوست در استصحاب رسائل در مراتب بعدی هستند. سال 76 - 1375 اولین آوازه استاد فقیهی یافتم که با حضور در درس فقهش تمام گذشته علمی ام را کنار زد. هنوز اوراق زرینش پس از سالها از رحتلش درخشنده و تابناک است. اولین روز زانو زدن در محضرش 16/6/1376 می باشد. نماز تحیت بعد از 9 صبح هر روزه قبل از درس، نزدیک درب ورودی مسجد اعظم فراموش نشدنی است. بیانش نور بود و فهم، منبع علم و چشمه جوشان فقاهت که اگر زنده بود درسش را ترک نمی کردم. او کسی نیست به جز شیخنا استادنا الاعظم الافقه معظّم الشعائر الإلهیة محیی ایّام تعزیة فاطمیّة آیة الله العظمی حاج میرزا جواد تبریزی نوّرالله مرقده و رفع الله درجته. با خود می گفتم: اگر او این قدر جذبه علمی و معنوی دارد؛ پس علماء سلف و بالاتر آنها ائمه و پیامبر صلّی الله علیه و آله چه بودند؟ حقیقتش افراد عادی را نیز جذب کرده بود. همسر خاله ام که از سادات و دروس مقدمات حوزه خوانده و مجتهد زاده و گاهی وعظ داشت؛ اما ملبّس نبود از اساتیدم سؤال کرد، تا نام او را بردم، گفت: یک بار که دیدمش، باطنش حقیقت داشت. صورتش عجب نورانیتّی داشت که باید دقت می کردی بشره سرخ و سفیدش را می یافتی. دیگر چه بگویم؟ طعم شیرین و دلنشین فقه و فقاهت را در درس او چشیدم. عجب فحلی بود در فقه الحدیث؛ که دیگر ندیدم و امید ندارم ببینم. نکته هایش در رجال حدیث و تعمق در متن روایات چراغ فروزان امروز و آینده ام می باشد. هرچه دارم؛ مدیون همان روزهایی است که 9 سال از 1376 تا 1385 طول کشید. درس فقه جزایی او با بحث دیات در چهارشنبه ها زمینه ساز علاقه ام به حقوق و جنبه های حکومتی فقه به قول امروزی ها فقه کلان گردید. گوهرهای علمی این درسش جذابیت دیگری در پویایی فقه شیعه ایجاد کرد. اساتید زیادی دیدم؛ اما او چیز دیگری بود، لایُدرَک و لایوصَف. شروع دومین سال درس خارج در 1377 با شروع تحصیل خارج دیگری مصادف شد. ساعت 8 تا 9 صبح را با درس اصول فقیه نجف اشرف رفته دیگری می گذراندم که همچون تبریزی در جوار مرقد باب مدینة العلم کسب فیض نموده است. بیان درس اصولی او نظم خاصی داشت که عمدتاً حول نظرات چند فقیه اصولی معروف غور می کرد و تقریب و تحقیقشان یا مناقشه با آنها و ردّ برخی دیگر، روش ماندگارش شد. این سبک تدریس و تحصیل هم فوایدی برایم داشت. علاوه بر بیان که بهره از فنّ بیان و خطابی او داشت؛ تسلّط بر مبانی اصولیین و نتیجه گیری تحقیقی، نکته مهم درسش بود. ارتباط نظرات و توالی آنها اثر پر مغز درس اوست. او شیخنا استاذنا الاکبر المجاهد القاطع الدافع من الولایة علم الهدی فی عصرنا آیة الله العظمی حاج شیخ حسین وحید خراسانی حفظه الله من آفات الدهر و صانه الله من شرور الناسمی باشد. اگرچه 13 سال در درس اصولش بهره گرفته ام؛ اما با شروع درس قواعد فقه به دیگر برکات وجودیش پی بردم. به تناسب قاعده ید از صدیقه طاهره علیها السلام در قضیه فدک، جانانه دفاع کرد و صرفاً با برهان از منابع اهل سنت، کمر مدعیان دروغین را شکست. حدود 5 سال درس تفسیر سوره یس روزهای چهارشنبه معارف دیگری دارد. در پانزدهمین سال شاگردی در محضرش، خارج خمس را تلمّذ نموده و تا 1392 افتخار شاگردی 15 سال را دارم. در همین سالها از اساتید دیگری بهره گرفته ام. 3 سال از 1378 تا 1381 خارج فقه حضرت آیة الله العظمی فاضل لنکرانی . 3 سال خارج فقه حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی از 1381 تا 1384. 3 سال درس تفسیر حضرت آیت الله جوادی آملی از 1377 تا 1380. 5 سال خارج فقه حضرت آیت الله سید علی محقق داماد از 1385 تا 1389. 2 سال خارج فقه حضرت آیت الله مهدی بیگدلی 1389 و 1390. اجازات تصدّی امور حسبیه در عصر غیبت حضرت بقیة الله الأعظم عجّل الله تعالی فرجه الشریف که با اذن فقیه جامع الشرایط است و همچنین اخذ وجوهات شرعیه اعم از زکوات ، مظالم العباد ، مجهول المالک و سهمین مبارکین و امهال و تقسیط آنها از حضرات آیات عظام وحید خراسانی ، صافی گلپایگانی ره ، سیستانی ، شبيري زنجاني ، مکارم شیرازی ، سبحانی ، خامنه ای ، نوری همدانی ، علوی گرگانی ره ، دوزدوزانی ، جوادی آملی ، محفوظی ، گرامی ادام الله اظلالهم را کسب نمودم. همراه با دروس حوزه فراگیری دروس دانشگاهی، دیگر اشتغال علمی اینجانب بوده است. در سال 1378 در کارشناسی رشته حقوق دانشگاه مفید پذیرفته شدم و در سال 1382 به اتمام رساندم. مقطع ارشد حقوق را با گرایش جزا و جرم شناسی در مرکز تخصصی حقوق و قضا حوزه قم در سال 1386 با رساله اجرای علنی احکام جزایی به پایان رساندم. 2 سال 87 – 1385 دوره سطح 3 تربیت مدرس حوزه با گرایش فقه و اصول مشغول بودم. تدریس فقه در ابواب مختلف و اصول فقه در حوزه علمیه تهران از سوابق اینجانب است. سابقه سه ترم تدریس رشته حقوق در دانشگاه را دارم. حکم تدریس فقه و اصول در حوزه های سفیران هدایت با ممتازی در آزمون کارگاه دانش افزایی اساتید در سال 1390 صادر گردید. دانش پژوهی سطح 4 فقه سیاسی را به اتمام رساندم. نگارش رساله سطح 4 حقوق و قضا با عنوان جرایم سازمان یافته از دیدگاه فقه و حقوق نیز پایان یافت تدریس خارج فقه و اصول از مهرماه ۱۴۰۱ شروع شد. اللهم وفقّنا لما تحبّ و ترضی. به تاریخ جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ مصادف با ۱۲ رجب المرجب ۱۴۴۴ ه . ق.